صفحه ای از دفتر معرفت*4*
 
درباره وبلاگ


سلام به همه چشم به راه ها... سلام به همه چشم هایی که به دنبال یارشون خیس شدند... سلام به اشک هایی که *تو تنهایی* باریدند... سلام به بغض هایی که *تو تنهایی* تو گلو محو شدند... سلام به دل هایی که *تو تنهایی* با تنه ها شکستند ... «ودر آخر به امید روزیکه هیچ چشمی به راه نمونه...» *** در ضمن نظراتون هم مارو خیلی خوشحال میکنه***
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
  • کریستیانو رونالدو
  • حرف نگفته
  • جی پی اس موتور
  • جی پی اس مخفی خودرو

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا علی گفتیم و عشق آغاز شد... و آدرس cheshmberah0313.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 212
بازدید کل : 33991
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



کد متحرک کردن عنوان وب

کد پیغام خوش آمدگویی
**چشم هایم را به راهت خیس نگه میدارم**
**در ره منزل لیلی**




 

       نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!
... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!
باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !
سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !
تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!
تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !
و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !
حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !
بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !
و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!           

 





یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:عشق,داستانک,, :: 15:53 ::  نويسنده : مهدیـــــــ